اپیزود هشتم: آنارشیسم

اگر بگوییم که «آنارشیسم» در میان تمامی عناوین ایدئولوژی‌های سیاسی یکی از مخدوش‌ترین‌هاست بیراه نگفته‌ایم. آنارشیسم برای بسیاری همچنان مترادف شورش، آشوب و فروپاشی‌های اجتماعی است. در هشتمین اپیزود پادکست مختصر و مفید از آنارشیسم صحبت خواهم کرد. از افکار متفکرین و فلاسفه‌ی مشهور آنارشیست خواهم گفت و همچنین راه‌حل‌های آنارشیسم برای بحران‌های مدرن را بررسی خواهم کرد. همچنین از چند نمونه تاثیرات جنبش‌های آنارشیسمی بر زندگی انسان مدرن خواهید شنید.

برای دریافت متن این اپیزود و همچنین مطالب تکمیلی روی «ادامه مطلب» کلیک کنید

یکشنبه ۳۱ شهریور است و شما به هشتمین اپیزود پادکست مختصر و مفید گوش می‌کنید. پادکستی که در هر قسمت از اون من اردشیر طیبی، موضوعی رو خیلی خلاصه، مختصر و امیدوارم که مفید مطرح می‌کنم و قدری در اون کنج‌کاوی می‌کنیم.

هفت اپیزود اول این پادکست در واقع یک مجموعه بودند و اختصاص به سیاست داخلی در آمریکا و بررسی تاریخچه و مکانیزم احزاب و انتخابات در ایالات متحده داشت. از حالا احتمالا برای مدتی اپیزودهای سریالی نخواهیم داشت و سعی می‌کنم موضوع رو در یک اپیزود جمع کنم. خبر خوب اینکه پادکست مختصر و مفید به لطف محمدعلی طائبی دیگه فیلتر نیست و حالا وبسایت و سرویس میزبانی اختصاصی خودش رو داره. همچنان این پادکست رو می‌تونید از تمام اپ‌های پادگیر با جستجوی عبارت «مختصر و مفید» پیدا کنید. اما برای اگر مایلید به متن هر اپیزود دسترسی داشته باشید و یا به دنبال مطالب تکمیلی در ارتباط با موضوعاتی که در هر اپیزود مطرح می‌شه می‌گردید می‌تونید به وبسایت ardeshirtayebi.com سر بزنید. نکته‌ی آخر هم اینکه این پادکست از این به بعد یکشنبه‌ها منتشر خواهد شد.


موضوع اپیزود هشتم پادکست مختصر و مفید آنارشیسمه. منبع اصلی این اپیزود کتاب مقدمه‌ای بسیار کوتاه بر آنارشیسم است. مجموعه‌ی مقدمه‌ای بسیار کوتاه، مجموعه‌ای درخشان از انتشارات دانشگاه آکسفورده که در هر عنوان اون موضوعی به طور خلاصه معرفی شده. من برای محتوای این اپیزود علاوه بر خلاصه‌ای که اپلیکیشن بلینکیست از این کتاب ارائه کرده از یک مستند ویدیویی به نام No Gods No Masters و همچنین چند منبع جزئی دیگه استفاده کردم. فهرستی از منابع و مطالب تکمیلی رو می‌تونید هم در بخش توضیحات این اپیزود و هم در وبسایت ardeshirtayebi.com مشاهده کنید.


آنچه که در این اپیزود خواهید شنید: کنج‌کاوی در تاریخچه‌ی آنارشیسم و تاثیرات آن بر جوامع مدرن

در میان تمام عناوین ایدئولوژی‌های سیاسی، آنارشیسم از اون‌هاست که هم خیلی اسمش بد در رفته و هم به شدت مخدوش شده. آنارشیسم، یا آنچنان که فرهنگستان زبان فارسی اون رو ترجمه کرده اقتدارگریزی، معمولا در معنایی منفی و مترادف با آشوب، شورش و فروپاشی اجتماعی در نظر گرفته می‌شه.

اما معنای واقعی آنارشیسم دقیقا برعکس، هر چیزی هست به جز معنایی چنین منفی. در واقع این کلمه، در اصل مفهومیه که بسیاری از فلاسفه‌ی برجسته‌ی قرن نوزدهمی از اون برای توصیف چشم‌اندازشون از مساوات و برابری اجتماعی استفاده می‌کردند.

حالا معنای واقعی آنارشیسم چیه؟ آنارشیسم در واقع ایدئولوژی مبتنی بر حذف هرگونه سلسه مراتب ظالمانه از زندگی انسانه. حالا چه این سلسله‌مراتب توسط دولت و با نیروی قهریه اعمال شده باشه، یا چه در ساختاری پدرسالارانه و یا حتی توسط نهادهای مذهبی. آنارشیست‌ها وعده می‌دن که با حذف این نهادهای سرکوب‌گر، جامعه‌ای مبتنی بر همکاری‌های متقابل اجتماعی، دموکراسی مستقیم و فدرال‌سازی جوامع در انتظارمونه که به نفع همه است.

آنارشیسم اگرچه از دل شکست‌های انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم سربلند کرده اما همچنان همونقدر مطابق با واقعیت‌های روزه که اون زمان بوده.

می‌شه گفت که حالا و به خصوص با اوج گرفتن مسائلی مثل تغییرات آب و هوایی و نابرابری‌های اجتماعی، نظریه‌های آنارشیستی دوباره جان تازه‌ای گرفتند.

آنارشیسم فلسفه‌ای سیاسی مبتنی بر حذف تمام سلسله‌مراتب‌ها است.

پیر-ژوزف پرودونواژه‌ی آنارشی ریشه در کلمه‌ی یونانی آنارخیا داره. آنارخیا در یونانی یعنی «بدون رهبر». اما اواسط قرن نوزدهم بود که این واژه معنای مدرن خودش رو پیدا کرد. جایی که پیر-ژوزف پرودون متفکر آنارشیست فرانسوی، واژه‌ی «آنارشیسم» رو به ایدئولوژی سیاسی خودش پیوند زد. این ایدئولوژی مبنی بر این بود که جامعه نه تنها می‌تونه بدون یک دولت مرکزی و قدرت کانونی اداره بشه، بلکه اصلا باید هم اینجوری باشه.

پرودون و آنارشیست‌هایی که پس از او سربلند کردند، معتقد بودند که جامعه باید بر حول توافقات داوطلبانه بین افراد و گروه‌های مختلف اداره بشه، و چنین جامعه‌ای می‌تونه به طرز موثر و منصفانه‌ای تمام نیازهای تولید و مصرف اعضای خودش رو تامین کنه.

اما اینکه چی شد نیاز به یک چنین جامعه‌ای به سر پرودون زد بر می‌گرده به شکست انقلاب فرانسه.

بعد از انقلاب، دهقانان و کارگرها به خودشون اومدن و دیدن که ای دل غافل، این طبقه‌ی بورژوازی که تازه بر مسند کار نشسته اونقدرها هم با اون طبقه‌ی اشراف‌زادگانی که قبلا حکومت می‌کردن فرقی نداره. ظلم و سرکوبی که قوای قهریه مثل پلیس بر اونها وارد می‌کرد و خشونت‌های ارتش، آنارشیست‌های نخستینی مثل پرودون رو به این فکر واداشت که آقا اصلا مشکل فرمانرواها نیستند. بلکه مشکل در خود مفهوم فرمانرواییه! مشکل اونجاست که یک گروه از مردم رو در جایی بالاتر از گروه دیگه قرار می‌دیم؛ ریشه‌ی همه‌ی اشرار و دردسرهای اجتماعی همین‌جاست.

بنابراین مساله‌ی حکومت، و اینکه چطور بشه از میان برداشتش و جامعه‌ای منصفانه‌تر ساخت، چیزیه که مشغله‌ی فکری اصلی آنارشیست‌ها از قرن هجدهم تا به حال بوده. اما اینکه چطور می‌شه این کار رو انجام داد، سوالیه که بسته به اینکه از کی بپرسیدش جواب‌های مختلفی داره.

برجسته‌ترین گروه آنارشیست‌ها، آنارکو-کمونیست‌ها هستند. این گروه معتقدند که زمین، منابعش و محصولات تولیدیش باید تحت کنترل همون‌هایی باشه که از اون بهره می‌برند.

شاخه‌های دیگری هم از آنارشیسم هستند که بر فمنیسم یا سیاست‌های محیط‌زیستی تاکید می‌کنند، اما به طور کلی همگی در این مشترکند که هر نوع سلسله‌مراتبی رو رد می‌کنند و مخالف هرگونه کنترل خارجی هستند. حالا چه این کنترل توسط دولت اعمال شده باشه، یا کارفرمایان یا سازمان‌های مذهبی.

اما سوالی که پیش میاد اینه که یک چنین جامعه‌ای چطور قراره اداره بشه؟ این موضوع هم چهار تا اصل اساسی داره.

اصل اول اینه که، سازمان‌های آنارشیستی باید داوطلبانه اداره بشن و عضویت در اونها نباید ضرورت داشته باشه. چون همین ضرورت هم خودش به نوعی مانع آزادی و مسئولیت‌های فردیه.

دوم اینکه یک سازمان آنارشیستی باید کارا باشه، هدف مشخصی داشته باشه و دلیل وجودیش واضح باشه.

سوم اینکه باید موقت باشه. چون سازمان‌های دائمی بعد از مدتی دنبال دلایلی فراتر از سودمندی برای بقا می‌گردند و بیشتر از اونکه در خدمت اهداف اولیه باشند به دنبال راه‌هایی برای تداوم خودشون هستند.

و آخرین نکته هم اینکه یک سازمان آنارشیستی باید کوچیک باشه. چون اغلب، تمایلات سلسله‌مراتبی در سازمان‌های کوچک‌تری که در اون افراد یک به یک برای حل کردن مشکلات با هم رو در رو می‌شن کمتر و قابل کنترل‌تره.

اگر این ایده‌ها به نظرتون سر به هوا میاد، باید بگم که در ادامه‌ی این اپیزود خواهید شنید که متفکران آنارشیسم چطور تغییرات اجتماعی مد نظرشون رو به تصویر می‌کشند و مثال‌هایی از اینکه این ایده‌ها در عمل چطور کار می‌کنند هم خواهیم داشت.

آنارشیسم توسط پیر کروپوتکین و ژوزف-پیر پرودون تئوریزه شد و در اسپانیا به کار گرفته شد

پیتر کروپوتکینهرچند فلسفه‌بافی‌ها و تجربه‌های بسیاری حول ایدئولوژی آنارشیسم شده، اما سه بخش از تاریخ آنارشیسم است که نمی‌شه نادیده‌شون گرفت: یکی نظریات سیاسی پیتر کروپوتکین فیلسوف قرن هجدهمی اهل روسیه؛ دیگری ایده‌های همتای او پیر-ژوزف پرودون  و همچنین جنون ایدئولوژیک پیرامون جنگ داخلی اسپانیا.

گذشته از اینکه پرودون اولین کسی بود که از واژه‌ی «آنارشیسم» استفاده کرد، از او دو داعیه‌ی مشهور هم باقی مونده. یکی «مالکیت دزدی‌ست» و دیگری «مالکیت آزادی‌ست»

اگر چه ممکنه در گوش ما این دو گزاره قدری متضاد به نظر بیاد اما برای پرودون اینها تناقضی نداشتند. به نظر پرودون، مالکیت دزدیه چون اموال ملاکین و سرمایه‌دارها اغلب حاصل استثمار و تصرفه.

اما هم‌زمان، مالکیت آزادی هم هست. چون دهقان‌ها و کارگران به خانه‌ای و زمینی و محصولی احتیاج دارند تا به قدر کافی آزادی برای شکوفا شدن داشته باشند. آزادی‌ای که نیازی به استثمار دیگران و غصب اموال اونها نداره.

از طرف دیگه پافشاری پرودون بر فدرالیزم بین جوامع، نقش مهمی در راهپیمایی کمون پاریس در ماه‌های مارس و می ۱۸۷۱ ایجاد کرد و به نوعی می‌شه گفت این اولین نمونه از سوسیالیسم انقلابی بود که پا به عرصه‌ی عمل می‌گذاشت.

با وجود عمر کوتاه کمون پاریس، اعضای کمون‌های انقلابی به واسطه‌ی پرودون دریافتند که لازمه بر فدرال کردن کمون خودشون تمرکز کنن تا بتونن پایدار باشن.

علاوه بر پرودون، یکی دیگه از مهم‌ترین مدافعین اولیه‌ی آنارشیسم پیتر کروپوتکین است. کروپوتکین یک دانشمند جانورشناس، جغرافی‌دان، نظریه‌پرداز تکاملی و اقتصاددان و فیلسوفی برجسته بود. او یکی از نخستین کسانی بود که جوانه‌های ایدئولوژی آنارشیسم رو پرورش داد. به طور خاص کروپوتکین در یکی از مشهورترین آثارش به نام «تسخیر نان» چهارچوبی رو مطرح می‌کنه که در اون جوامع پسا-انقلابی می‌تونن با توسل به کمک‌های مشترک و همکاری‌های داوطلبانه خودشون رو مدیریت کنند.

سال‌ها بعد، نظریات کروپوتکین مبنی بر اینکه چطور کارگران می‌تونن صنایع و کشاورزی رو مصادره کنند، در پس انقلاب ۱۹۳۶ اسپانیا و در جریان جنگ‌های داخلی این کشور نقش پر رنگی رو ایفا کرد.

بد نیست بدونید که در دهه‌ی ۱۹۳۰، اسپانیا جامعه‌ای عمدتا کشاورزی بود و ۲ درصد از جمعیت این کشور مالک ۶۷ درصد از زمین‌های کشاورزی بودند. این وضعیت پس از انقلاب تغییری اساسی کرد و مالکیت خصوصی در بسیاری از نقاط اسپانیا منسوخ شد و زمین‌های کشاورزی و برداشت از اونها در ابعاد وسیعی مصادره شد. این مصادره‌ها در جاهایی مثل کاتالونیا از زمین‌های کشاورزی هم فراتر رفت و به حمل و نقل عمومی، برق و مخابرات هم سرایت کرد.

هرچند در پایان جنگ‌های داخلی اسپانیا این فاشیست‌های تحت رهبری ژنرال فرانکو بودند که پیروز شدند اما دستاوردهای عملی آنارشیسم در اسپانیا نشان داد که این ایدئولوژی پتانسیل رسیدن به موفقیت‌های قابل توجه اجتماعی رو داره.

آنارشیسم ایده‌های بسیاری در حل مشکلات اجتماعی دارد. از جمله مشکلاتی که نظام‌های کیفری با آن‌ها مواجه هستند

اگرچه هدف غایی آنارشیست‌ها رسیدن به جامعه‌ای بدون سلسله‌مراتب است، اما بسیاری از ایده‌های فلسفه‌ی آنارشیسم رو می‌شه در حل مشکلات فعلی در چهارچوب نظام‌های سلسله‌مراتبی هم به کار برد.

یکی از حوزه‌هایی که آنارشیسم کارا بودن خودش رو ثابت کرده در اصلاح نظام زندان‌هاست. ناگفته پیداست به خاطر تفکری که آنارشیست‌ها منادی اون هستند، بسیاری از متفکرین آنارشیسم احتمالا جایی در زندگی‌شون به خاطر فعالیت‌های سیاسی پاشون به زندان باز شده باشه. خود آقای کروپوتکین که قبلا وصفش رفت، بارها و بارها دستگیر و راهی زندان شده بود. رفت و آمدهای کروپوتکین به زندان او رو متوجه تاثیرات منفی‌ای که در این ساختار جزایی مدرن هست کرد.

همین آقای کروپوتکین هم بود که اولین بار زندان‌ها رو «دانشگاه جرم و جنایت» خطاب کرد. چون می‌دید که چطور مجرمین خرده‌پا، از هم‌سلولی‌هاشون راه و رسم جنایت‌های پیچیده و خلاف‌های سنگین رو یاد می‌گیرند و در واقع مار به زندان وارد می‌شن و اژدها بر می‌گردن و به این ترتیب نرخ جرم و جنایت به جای اینکه در پی مجازات زندان پایین بیاد، برعکس بالا می‌ره.

مشاهدات کروپوتکین بعدها روی منادیان اصلاحات در نظام کیفری ایالات متحده هم تاثیر شگرفی گذاشت. بسیاری از این اصلاح‌طلبان که در جریان مخالفت با سربازی اجباری در جریان دو جنگ جهانی به زندان افتاده بودند، زندانیان متعددی از طبقه‌ی محروم رو می‌دیدند که در اثر جرایم کوچکی ناشی از فقر پاشون به زندان باز می‌شد و در این «دانشگاه جرم و جنایت» وارد یک چرخه‌ی شرارت می‌شدند. فقر، جرایم کوچک، زندانی شدن، جرایم بزرگ‌تر، دوباره زندان و الی آخر.

اون دسته از منادیان اصلاحات در نظام کیفری آمریکا که متوجه این الگو شدند نقش کلیدی در شکل‌گیری یک نظام قضایی انسانی‌تر در ایالات متحده بازی کردند. در نتیجه‌ی این تلاش‌ها بود که مثلا دستاوردهایی مثل عفو مشروط بوجود اومد که در اون افسر آزادی‌های مشروط با راهنمایی و نصیحت کردن مجرمین به اونها کمک می‌کنه بتونن بعد از زندان روی پای خودشون بایستند و به این ترتیب احتمال اینکه مجرمین دوباره به زندان برگردن رو کاهش دادند و کمک کردند که این چرخه متوقف بشه.

البته این پیشرفت‌ها تا حد زیادی در سال‌های اخیر متوقف شده. آمار سال ۲۰۱۶ می‌گه که آمریکا در حال حاضر ۲ میلیون و سیصد هزار نفر زندانی داره. به عبارت دیگه یعنی حدود یک چهارم کل زندانی‌های دنیا در آمریکا هستند و آمریکا به نسبت جمعیت هم اگر مقایسه بکنیم باز آمریکا بزرگ‌ترین جمعیت زندانیان در دنیا رو داره.

بسیاری از این زندانیان مرتبط با مواد مخدر هستند و از قضا، تئوری‌های آنارشیستی برای کاهش جمعیت زندانیان مرتبط با مواد مخدر هم راه‌حل‌هایی داره.

مثلا در سال ۱۹۲۲ یک آنارشیست ایتالیایی به نام اریکو مالتستا متوجه شد که زندانی کردن افراد بر سر جرائم مرتبط با مواد مخدر تاثیر عکس داره و نه فقط نرخ اعتیاد رو بالا می‌بره بلکه در بیشتر شدن قاچاق مواد مخدر هم موثره.

پیشنهاد مالتستا چی بود؟ گفت راه حل اینه که باید هم از مصرف مواد مخدر و هم از فروش اون جرم‌زدایی بشه. به این ترتیب نه فقط تعداد زندانیان کم خواهد شد، بلکه از جنایت‌های مرتبط با تجارت مواد مخدر هم کاسته می‌شه و در نتیجه نرخ اعتیاد و هزینه‌هایی که جامعه بابت افراد معتاد می‌ده هم کم خواهد شد.

اگر امروز و صد سال بعد از زمانی که مالتستا این پیشنهاد رو داده همچنان به نظرتون عجیب و حتی غیرممکن میاد، بهتره بهتون یادآوری کنم که شهرهایی مثل زوریخ و آمستردام سال‌هاست دارن سیاست جرم‌زدایی از مواد مخدر رو دنبال می‌کنند و فرضیه‌های مالتستا در این شهرها با تقریب خوبی اثبات شده.

انقلاب‌های کوچک آرام و حتی پر سر و صدایی توسط آنارشیست‌ها به سرانجام رسیده است

شکی نیست که آنارشیست‌ها پیشرفت چندانی در ایجاد تغییرات عظیم و اجتماعی به واسطه‌ی یک انقلاب نداشتند. اما این هم به این معنا نیست که تلاش‌های آنارشیست‌ها فقط بر سر هیچ و پوچ بوده.

برعکس، بسیاری از جنبه‌های زندگی ما در عصر حاضر حاصل تلاش فعالان آنارشیسته.

مثلا یک چیز خیلی ساده که شاید به چشم‌مون نمیاد نحوه‌ی لباس پوشیدن انسان معاصر در جوامع مدرنه. همین پنجاه سال پیش، در اغلب جوامع دنیا لباس پوشیدن محدود به طبقه‌ای که فرد ازش می‌اومد و جنسیت اون فرد بود. اما این آنارشیست‌ها بودند که با نافرمانی مدنی موفق شدند آهسته آهسته و در طول قرن بیستم آزادی پوشش رو در جوامع مختلف جاری کنند.

اما گلدمنهمین موضوع در مورد جنبش زنان هم صادقه. اما گلدمن، یکی از نخستین فلاسفه‌ی فمنیست که افکاری آنارشیستی داشت، در سال ۱۹۰۶ رساله‌ای رو در رد سلطه‌ی مردان نوشت که عنوانش بود:«تراژدی رهایی زنان»

گلدمن در این رساله نوشت که چرا به نظرش صرف داشتن حق رای برای آزادی زنان کافی نیست. او گفت زنان علاوه بر حق رای باید برای حق انتخاب اینکه بچه‌دار بشن یا نشن هم بجنگند و یا باید این حق رو داشته باشند که با تمایل خودشون وارد رابطه‌ی جنسی بشن یا نشن. دقت کنید که این حرف‌ها رو گلدمن دهه‌ها قبل از اینکه کمپین‌های فمنیستی بر سر این موضوعات شکل بگیره گفته.

علاوه بر تاثیراتی که اما گلدمن بر جنبش‌های فمنیستی داشته، او یکی از اولین منادیان و البته عمل‌کنندگان به جنبش Free Love یا عشق آزاد بود. جنبشی اجتماعی که ازدواج رو نوعی اسارت اجتماعی و مالی می‌دونه و هوادرانش معتقدند که حکومت نباید در مسائل جنسی، ازدواج و حتی کنترل موالید دخالتی بکنه. این در واقع یک تصویر کلی از چیزی بود که گلدمن از روابط جنسی در یک جامعه‌ی آنارشیستی داشت.

از طرف دیگه، آنارشیست‌هایی مثل گلدمن اولین منادیان ازدواج سفید و خارج از چهارچوب‌های کلیسا و دولت هم بودند. چیزی که امروزه می‌شه گفت دیگه تقریبا تبدیل به یک چیز نرمال در جوامع مدرن شده.

این انقلاب‌های آرام بدون شک زندگی روزمره‌ی ما در عصر حاضر رو به نسبت قبل دچار تغییرات اساسی کرده. اما آنارشیست‌ها همیشه هم در اعمال تغییرات مد نظرشون اینقدر آرام و کند نیستند.

با گسترش اینترنت، آنارشیست‌ها انگار که بستر مطلوب‌شون برای فعالیت‌های اجتماعی رو پیدا کردند و مبارزات‌شون رو به فضای آنلاین و به این طریق به سراسر دنیا کشوندند.

یکی از اولین نمونه‌های این قبیل فعالیت‌های آنلاین در سال ۱۹۹۹ رخ داد. سالی که قرار بود طرحی با عنوان «توافق چندجانبه در سرمایه‌گذاری» به تصویب کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه‌ی اقتصادی برسه و به تبع اون بشه علیه کشورهایی که به هر طریقی بر سر راه کسب سود شرکت‌های بزرگ مانع‌تراشی می‌کنند اقامه‌ی دعوا کرد.

با افشای این خبر، فعالان اینترنتی سر بزنگاه موفق شدند از مفاد این توافقنامه مطلع بشن و یک جنبش اعتراضی وسیع رو ترتیب بدن. در نوامبر سال ۹۹ مذاکره‌کنندگان این توافقنامه که به سیاتل سفر کرده بودند ناگهان خودشون رو در مواجهه با ده‌ها هزار نفر معترض دیدند که به کمک اینترنت دور هم جمع شده بودند. تجمعی که در نهایت به ختم مذاکرات و بایگانی شدن توافقنامه منجر شد.

با آینده‌ی پر مخاطره‌ای که در انتظار سیاره‌ی ماست، امیدها برای حل مشکلات محیط‌زیستی به اصول آنارشیسم است.

همچنان که در قرن بیست و یکم جلو و جلوتر می‌ریم، بشر به طور فزاینده‌ای با بحران‌هایی مثل تغییرات آب و هوایی و کمبود منابع درگیر می‌شه. این در شرایطیه که به نظر می‌رسه سرمایه‌داری ناتوان از حل مشکلاتیه که حاصل از رشد حداکثری، مصرف فزاینده‌ی منابع و گسترش بازار هستند.

اما اگر چه هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی سرمایه‌داری دیده نمی‌شه، آنارشیست‌ها و متحدین اونها در جنبش‌های محیط‌زیستی بیشتر و بیشتر بر روی این ایده که ما باید آینده رو در دستان خودمون بگیریم تاکید می‌کنند و می‌گن که اگر سرمایه‌داری از حل کردن مشکلاتی که خودش به وجود آورده عاجزه، بنابراین ما باید خودمون پا پیش بگذاریم و سبک‌زندگی‌مون رو در راستای مواجهه با این مشکلات تغییر بدیم.

پیتر هارپر یکی از منادیان پایایی و سیاست‌های زیست‌محیطی، از دو سویه‌ی متناقض سبک‌زندگی سبز صحبت می‌کنه که در دو دهه‌ی اخیر شکل گرفته. یکی چیزیه که بهش می‌گه Light Greens و دیگیری Deep Greens

«سبزهای کمرنگ» یا Light Greens اونهایی هستند که پول کافی برای سرمایه‌گذاری و جایگزین کردن روش‌های جدید در سبک‌زندگی فردی‌شون رو دارند و به تبع اون از تکنولوژی‌های دوستدار محیط‌زیستی مثل ماشین‌های الکتریکی، پنل‌های خورشیدی و همچنین غذاهای ارگانیک استفاده می‌کنند. در سمت دیگه، «سبز‌های پررنگ» یا Deep Greens کمتر بر پول تاکید دارند و بیشتر بر همت جمعی تکیه می‌کنند. اقداماتی مثل ترویج حمل و نقل عمومی و دوچرخه‌سواری، و از کشت و زرع خانگی گرفته تا حمایت از ارزهای جایگزینی مثل بیت‌کوین .

هارپر می‌گه کسانی که سبک زندگی سبز پررنگ رو ترویج می‌کنند از اصول آنارشیستی الهام گرفتند و این اصول در ترکیب با روش‌های پایایی محیط‌زیست بهترین ابزار برای مواجهه برای بحران‌های غیرقابل اجتناب زیست‌محیطی است که با اونها مواجه هستیم.

ایده‌های آنارشیستی، در نبرد مقابل فروپاشی محیط‌زیست بسیار برجسته هستند. مثلا ایده‌ی کشاورزی محلی رو در نظر بگیرید. دوباره برگردیم عقب و سری به ایده‌های فرازمانی کروپوتکین بزنیم که یک قرن پیش مشکلات بالقوه‌ی استفاده از منابع تجدیدناپذیر رو تشخیص داده بود و می‌گفت که باید به ایده‌ی ترویج غذاهای محلی در مقیاس کوچک توجه بیشتری کنیم و به سمت زنجیره‌های تامین غذای بین‌المللی که البته ارزان‌تر هم هستندنریم.

کروپوتکین می‌گفت جزیره‌ای مثل بریتانیا به راحتی قادره که نیازهای کشاورزی خودش رو در داخل خاک خودش برآورده کنه. ایده‌ای که البته در زمان خودش چرند پنداشته می‌شد.

اما مانند بسیاری دیگر از آنارشیست‌ها که از زمان خودشون جلوتر بودند، این نظریات کروپوتکین هم اثبات شد و هم به کار گرفته شد. گزارش‌های سازمان ملل متحد نشون می‌ده که به طور مثال در شهرهای چین، نود درصد از سبزیجات مورد نیاز در همون محل تولید و در همون محل هم مصرف می‌شه.

مانند بسیاری دیگر از آنارشیست‌هایی که صحبت‌شون شد، درک نظرات کروپوتکین از این نظر ضرورت داره که به ما این امکان رو می‌ده تا تصویری از کارایی جوامع آینده‌ی انسانی در سایه‌ی اشتراکی‌کردن و تساوی‌گرایی داشته باشیم. تفکری که شاید در آینده و برای حفظ سیاره‌مون از شر بحران‌های زیست‌محیطی، به کمک ما بیاد.


این هشتمین اپیزود پادکست مختصر و مفید بود. ایده‌ی اصلی من در این پادکست اینه که کلی موضوعات مختلف در دنیا هست که ما نه وقتش رو داریم و نه دلیلی داره که وقت فراوانی صرف درک‌شون کنیم اما به هر حال به عنوان یک شهروند عصر اینترنت ممکنه بارها و بارها با اون موضوعات مواجه بشیم. مثلا همین آنارشیسم، می‌تونه برای یک دانشجوی علوم سیاسی موضوعی برای سال‌ها تحقیق باشه اما برای یک شهروند عادی که علوم سیاسی حوزه‌ی تخصصی مطالعاتش نیست صرف اینکه اولا درک اشتباهی از این مفهوم نداشته باشه و ثانیا اندکی از کلیاتش هم سر در بیاره کافیه. هدف مختصر و مفید همینه، اما اگر منجر به این بشه که شما به موضوعی که در این پادکست می‌شنوید علاقمند بشید و دنبال منابع دیگری براش بگردید و بیشتر در اون کنکاش کنید، خوب طبیعیه که من خیلی خوشحال‌تر هم خواهم شد. لطفا اگر از این اپیزود خوشتون اومده، اون رو به یک دوست هم که فکر می‌کنید دونستن این موضوع براش جالبه معرفیش کنید. این بزرگ‌ترین کمکیه که می‌تونید به من بکنید.

مختصر و مفید از اغلب اپلیکیشن‌های مخصوص شنیدن پادکست در دسترسه با این حال ترجیح من اینه که اگر کاربر گوشی‌های آی‌فون هستید این پادکست رو از اپلیکیشن اپل پادکستس گوش کنید و اگر از تلفن‌های اندروید استفاده می‌کنید از اپلیکیشن گوگل پادکست این پادکست رو دنبال کنید.

من اردشیر طیبی هستم و آنچه که می‌شنیدید هشتمین اپیزود پادکست مختصر و مفید بود.

 

منابع:

Anarchism: A Very Short Introduction; by Colin Ward

No Gods, No Masters; by Tancrede Ramonet

 

۱ comments On اپیزود هشتم: آنارشیسم

Leave a reply:

Your email address will not be published.

Site Footer